یچیدگی های پیچیده یک تابع

آدم ها به نظر من

پیچیده ترین موجودات

و در عین حال

ساده ترین توابع موجود هستی اند...

گویی که روی سینه تک تک آدم ها یک جعبه فرمانه

هر کلید رو که بزنی ممکنه هر اتفاقی بیفته

ولی کافیه چند تاشونو خوب بشناسی

که بعضی ها رو که چشمک هم می زنن فشار ندی

در عین حال وقتی اشتباها یکی شو زدی و دیدی داره منفجر میشه

فوری اونی رو بزنی که مثه پارچ آب یخ می مونه

و ...

آخیش

...

همین

...

ولی یک نکته باقی می مونه

و اونم اینه که

آیا این توابع می تونن با در یافت یک پالس

دو عکس العمل متفاوت از خودشون نشون بدن؟

وکل کردن ما!




مرد بر لبه پرتگاهی راه میرفت. پایش لغزید و داشت سقوط میکرد.

ناگهان با دستانش شاخه کوچک گیاهی را گرفت.

اما خیلی زود فهمید که آن شاخه آنقدر کوچک است که نمیتواند او را نگهدارد.

پس سرش را بالا گرفت و فریاد زد:

"کسی آن بالا نیست؟"

کسی گفت: "من! من هستم."

مرد گفت: "تو کیستی؟"

او گفت: "من خدای تو هستم. خدای تو!"

مرد گفت: "خدایا نجاتم بده! من دارم سقوط میکنم."

خدا گفت: "آیا به من اعتماد داری؟"

مرد گفت: "بله"

خدا گفت: "پس دل به آن شاخه ضعیف نبند! شاخه را رهایش کن."

مرد کمی سکوت کرد و اندکی بعد فریاد زد: "کس دیگری آنجا نیست؟!"




age yekam fekr koni mibini zendegi arzeshee zende boodano nadare age yekam bishtar fekr koni mibini zendegi arzeshe mordanoo ham nadare age bekhay kheili fekr koni mibini mordanoo zende boodan aslan arzeshee fekr kardanoo nadare

ashke to



age mitoonestam 1 chize dige basham
doost dashtam ashke to basham ta
too cheshat motevaled besham
rooye goonat zendegi konam
va rooye labet bemiram

TAVALODE WEBLOG


TODAY IS MY WEBLOG'S BIRHTDAY



I will be here for YOU