به گل گفتم: "عشق چیست؟
" گفت: "از من خوشگل تر است..."

به پروانه گفتم: "عشق چیست؟
" گفت: "از من زیبا تر است..."

به شمع گفتم: "عشق چیست؟
" گفت: "از من سوزان تر است..."

به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟
" گفت: "نگاهی بیش نیستم."

نظرات 4 + ارسال نظر
ابراهیم جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ق.ظ http://teshnagangodrat.blogsky.com

از این بدتر و سیاهتر نمی شه

آتنا جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:57 ق.ظ http://www.partenon.blogsky.com

دوست خوبم سلام:

من از سیاهی چشمانت که ان را انتهایی نیست میترسم

هر چند معصو می هرچند گفتم عاشقت هستم هرچند تو هم گفتی دوستم داری

و هرچند حرفهایت ذره ایی بوی ریا نمیداد هرچند و هر چند ....اما

اما باز هم نتوانم به سیاهی چشمانت

به ین راه بی انتهای تاریک که مملو از ستاره های سرابیست سفر کنم

چه تضمینی است مرا؟

به من بگو چه تضمینی است مرا که جان من و عشقم اخر سالم به ان نامعلوم برسد؟

اه شاید راه زنی در این راه تمام من که تمام توست را از من بگیرد

یا جادو گری بد در کمین باشد که به سحرش به شک و تردیدم کشد

و دیو غرورت به سراغم اید و ازارم دهد

من از سیاهی چشمانت که ان را انتهایی نیست میترسم

من بدان جا سفر نمیکنم

چشمها هیچ گاه دروغ نمیگویند

من به سیاهی چشمانت که در ان خطر فریاد میزند سفر نمیکنم

به عاشقانه های من هم سر بزن

سبز باشی و پایدار.




ناشناس جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ق.ظ http://nemikham.blogsky.com

negahiii ke ba har negahe digeiiiii fargh daaaaree

سهیل جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:06 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام . خوبید ؟ وبلاگ قشنگی دارید . لذت بردم . امیدوارم همیشه موفق باشید . متن عالی و خوبیم نوشته بودید . منم درباره شکست در زندگی نوشتم . به امید دیدار . دوستون دارم . سهیل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد